در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یک من

سلام من عزیز. اینبار می‌خوام به خودم نامه بنویسم. نامه نوشتن رو دوست دارم. مخصوصا اگر به خودم نامه بنویسم. راستش در تمام سال‌های زندگیم بزرگ نشدم. یک بچه باقی ماندم. بچه‌ای که ظاهراً به هیچ صراطی مستقیم نبود. تمام این سالها به عزیزانی فکر می‌کردم که برایم مهم بودند. دوست داشتم من را آدم حساب کنند و من را از خودشان بدانند. فهمیدم تمام این سالها که من را نه تنها آدم حساب نمی‌کنند بلکه دوستشان هم نبوده‌ام. یعنی فقط حرف‌های قشنگ از دهانشان خارج می‌شد. واقعا در تمام این سالها به خودم خیانت کردم. خیانتی بزرگ، که هیچ‌کس در حق خودش این جفا را نمی‌کند. با کسانی مهربان بودم که فکر می‌کردم دوستم دارند و برایم ارزش قائل هستند. آنها نه دوستم داشتند و نه برایم ارزش قائل بودند. 

یادم که میفته آه از نهادم بلند می‌شود. از بهترین لحظات عمرم در کنار کسانی بودم و وقتم را در کنار کسانی گذراندم که هیچ ارزشی برایم قائل نبودند. بهترین لحظات عمرم در کنار کسانی سپری شد که متاسفانه فقط حرف‌های قشنگ بلد بودند. 

دلم از این می‌سوزد حالا که باید برای خودم کسی باشم، آه در بساط ندارم. چیزی ندارم که با آن خودم را دلخوش کنم. نه بچه‌ای برایم مانده، نه همسری. نه دوستی. نه آشنایی که سرم را بر بالینش بگذارم و های های گریه کنم. کمی خودم را سبک کنم. در تمام این سالها توشه‌ام برای زندگی چه بوده؟ هیچ. فقط گذراندن زمان با کسانی که یک زمانی دوستشان می‌داشته‌ام. 

افسوس که دیگر زمان را نمی‌توانم به عقب برگردانم. کاش حداقل می‌توانستم دوباره و از اول شروع کنم. کاش زندگی دنده عقب داشت. 

  • یک من
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یک من
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یک من