در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

۵ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

یعنی مادر خوبی هستم؟!

شنبه‌، ۲۶ خرداد ۱۴۰۳
مدتی است بچه‌ها را در مهد ثبت‌نام کرده‌ام. می‌خواهم وقت‌هایی که سرکار هستم خیالم راحت باشد. خیالم که راحت باشد، با آسودگی خاطر بیشتری سرکار می‌روم. کاش مادری بودم که شاغل نبود. این برای خودم هم سخت است. سخت است بچه‌ها را مهد ببرم، خودم هم سرکار بروم.
از آن طرف دلم می‌خواست با بچه‌ها وقت بیشتری می‌گذراندم. با آنکه نصف وقت بیشترم را برای بچه‌ها می‌گذارم ولی حس می‌کنم کافی نیست. دوست دارم بیشتر از اینها وقت بگذارم. 
البته وقت‌هایی هم پیش می‌آید، خودم، کل مادرانگی‌هایم را زیر سوال می‌برم. آیا مادر خوبی هستم؟
  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۳ ، ۰۷:۴۹
  • یک من

کسی را که مثل هیچ‌کس نیست

پنجشنبه‌، ۲۴ خرداد ۱۴۰۳

وقتی که زندگی من

هیچ چیز نبود

هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری

دریافتم

باید، باید، باید

دیوانه وار دوست بدارم

کسی را که مثل هیچ کس نیست


فروغ فرخزاد

  • ۰ نظر
  • ۲۴ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۱۷
  • یک من

روزهای خوب خواهند آمد

چهارشنبه‌، ۱۶ خرداد ۱۴۰۳

هیچ وقت فکر نمی‌کردم روزگارم این بشه که الان دارم. همیشه چیزهایی که آدم تصور می‌کنه نمیشه. امیدوارم این روزها هم بگذرند و جایشان را به روزهای بهتری بدهند. 


  • ۱ نظر
  • ۱۶ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۱۴
  • یک من

از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

سه شنبه‌، ۱۵ خرداد ۱۴۰۳

چقدر بعضی آدم‌ها در مقابل فهمیدن مقاومت می‌کنند!

  • ۰ نظر
  • ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۵۵
  • یک من

این نیز بگذرد

جمعه‌، ۱۱ خرداد ۱۴۰۳

از صبح که از خواب بلند شدم حس خوبی ندارم. دلم گرفته. با اینکه می‌دانم این هم می‌گذرد. نسبت به اطرافیانم بدبین شده‌ام. البته این مال خیلی وقت پیش است. حالا بیشتر از همیشه این حس را دارم. البته کاری از دستم بر نمی‌آید.

زیادی به خودم غرّه بودم. فکر می‌کردم می‌توانم جهان اطرافم را تغییر بدهم. این کار حضرت فیل است. خودم را درک نمی‌کنم. از خیلی چیزها عقب افتاده‌ام. واقعا می‌گویم. 

این روزها بیشتر از همیشه حس می‌کنم نسبت به خیلی چیزها عقب مانده‌ام. کاش حرفش/حرف‌هایش را باور می‌کردم. اگر حرف‌هایی را که راجع به آدم‌ها می‌زد، باور می‌کردم؛ احتمالا جوری دیگر اوضاعم می‌بود.

واقعا حس آدم‌هایی را دارم که پر از استیصال هستند. همه‌اش برمی‌گردد به گذشته‌های دور. گذشته‌هایی که اصلا دلم نمی‌خواهد بهشان برگردم. مرور گذشته‌ها را هم دوست ندارم. باعث می‌شود حس بدی به خودم و اطرافیانم پیدا کنم. 


  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۰۳ ، ۱۴:۰۷
  • یک من