در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

این نیز بگذرد

جمعه‌، ۱۱ خرداد ۱۴۰۳

از صبح که از خواب بلند شدم حس خوبی ندارم. دلم گرفته. با اینکه می‌دانم این هم می‌گذرد. نسبت به اطرافیانم بدبین شده‌ام. البته این مال خیلی وقت پیش است. حالا بیشتر از همیشه این حس را دارم. البته کاری از دستم بر نمی‌آید.

زیادی به خودم غرّه بودم. فکر می‌کردم می‌توانم جهان اطرافم را تغییر بدهم. این کار حضرت فیل است. خودم را درک نمی‌کنم. از خیلی چیزها عقب افتاده‌ام. واقعا می‌گویم. 

این روزها بیشتر از همیشه حس می‌کنم نسبت به خیلی چیزها عقب مانده‌ام. کاش حرفش/حرف‌هایش را باور می‌کردم. اگر حرف‌هایی را که راجع به آدم‌ها می‌زد، باور می‌کردم؛ احتمالا جوری دیگر اوضاعم می‌بود.

واقعا حس آدم‌هایی را دارم که پر از استیصال هستند. همه‌اش برمی‌گردد به گذشته‌های دور. گذشته‌هایی که اصلا دلم نمی‌خواهد بهشان برگردم. مرور گذشته‌ها را هم دوست ندارم. باعث می‌شود حس بدی به خودم و اطرافیانم پیدا کنم. 


  • ۰۳/۰۳/۱۱
  • یک من

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی