در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

چشم‌ها را باید شست جوری دیگر باید دید

چهارشنبه‌، ۳ مرداد ۱۴۰۳

قلمم در هوا پراکنده است. عشقم در زمین در حال پرواز است. خودم هم این وسط در ناکجا آباد سیر می‌کند.

خیالم تخت است. خیالم آسوده‌خاطر است. دارم به کدام سمت می‌روم؟ قبلاً چگونه بودم؟ هم‌اکنون چگونه‌ام؟ چگونه می‌توانم خود واقعی‌م باشم، در حالیکه رنگ و روی واقعیت من هم دچار تغییر شده است. 

چقدر روزهایی به آدمی دلبسته بودم که زندگی را برایم به شیرینی عسل کرده بود. شاید فقط این من بودم که خواب و خیال خوشی را متصور بودم. شاید فقط باید از خواب بیدار شوم. شاید باید جوری دیگر به زندگی نگاه کنم. به قول سهراب عزیز «چشم‌ها را باید شست جوری دیگر باید دید».

  • ۰۳/۰۵/۰۳
  • یک من

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی