آخر همه چیز خوب میشه...
همه خوابیدهاند. در این خواب نیم روزی افکارم به گذشتههای نه چندان دور پرت است. تا الان روزهای سختی را با همسر به طور مشترک تجربه کردهایم. روزهایی که وقتی مرورشان میکنم، ته دلم به خودم میگویم ما میتوانستیم روزهای بهتری را هم برای خودمان رقم بزنیم. این روزها با همهی سختیهایش میگذرند، و امیدوارم روزهای در پیش رو، بهتر از اینی باشد که در حال تجربه کردنشان هستیم.
وقتی که به گذشتهها فکر میکنم و میبینم چه بلاهایی را از سر گذراندهام، به خودم میگویم کاش دیگر تکرار نشوند. کاش دیگر آن روزها نیایند. حتا از فکر کردن راجع بهشان حالم را دوباره بد میکنند. حتا از اینکه تند تند میایم اینجا و تایپ میکنم حالم بد است و حالم خوب نیست، بهم میخورد.
ته دلم میدانم همهچیز درست میشود. آخر میدانی به این جمله عمیقا ایمان دارم که میگوید:« آخر همه چیز خوب میشه، اگه دیدی خوب نشد، بدون هنوز آخرش نشده»
- ۰ نظر
- ۲۵ دی ۹۹ ، ۱۶:۴۳