رمز به کسی داده نمیشود
- ۳۰ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۵۱
مطلب جدید نوشته بودم اما همهاش پاک شد.
عنوان: حافظ
پسرک عزیزم. امید قلبم. حتما میدانی چقدر دوستتان دارم. شاید هم ندانی. اما تو تنها دلیل زنده ماندِن من هستی. آروزیی دور هستی که یک روز برآورده میشوی. نمیدانم در این روزهای کرونایی چه بگویم که هم دل تو گرم شود، هم دل من. فقط دلم میخواهد هرچه زودتر بزرگ شوید و بدانید درست است که من مادر چندان خوبی نیستم برایتان، ولی از صمیم قلب دوستتان دارم. همیشه آرزویم برایتان این است که بهترینها را داشته باشید.
دوست دارم چند خطی برای دخترک عزیزم بنویسم. برای دخترکم. برای دلبندم. کاش بدانی چقدر دوستت دارم و چقدر تو را عزیز میدارم. میدانی عزیزکم، دوست دارم تو هم بدانی که با تمام وجود دوستت دارم و همیشه برایت بهترینها را آرزو میکنم. دوست دارم هرچه زودتر بزرگ شوی. خانوم شوی. بروی مدرسه و بعد هم دانشگاه. بهترین خودت باشی و همیشه به خودت افتخار کنی و به خودت ببالی. موفق باشی. موفقیتهایت را پشت سر هم بدست آوری. میدانی عزیزکم، تو باید به خودت و به تواناییهایت ایمان بیاوری. سعی کنی بهترین خودت باشی. خیلیها ممکن است نخواهند به موفقیت برسی و ممکن است بخواهند تو را شکست دهند، تو باید آنچنان قوی باشی که بتوانی بر ترسهایت غلبه کنی که هیچ نیرویی نتواند تو را شکست دهد و حتا بر زمین زند.
عشق من، دختر من، کاش بدانی و آگاه باشی هیچ نیرویی بالاتر از نیروی آدمی نیست. آدمها میتوانند اگر بخواهند حتا کوهها را جابهجا کنند. تو باید بدانی آدمها از هر موجود دیگری قویتر هستند و به این دلیل است که خدا آنها را اشرف مخلوقات روی زمین قرار داده است.
عشق من، دخترک من، تو لایق بهترینهایی. کاش خدا آنقدر به من عمر عطا کند تا شاهد پیروزیها و موفقیتهای بزرگت باشم.
از طرف مامان