در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

شب است و در میانِ تاریکیِ خانه دارم تایپ می‌کنم. دارم به این فکر می‌کنم چه چیز هیجان‌انگیزی در میانِ شب است که وادارم می‌کند از خوابِ نازم بزنم و بنویسم. فکر می‌کنم، فکر می‌کنم، و فکر می‌کنم. من از قدیم‌الایام نوشتن را دوست داشته‌ام.

از قدیم‌الایام دوست داشتم مداوما یک‌جا بنشینم و بنویسم. بنویسم از خودم که در همه شرایط می‌خواسته‌ام بنویسم و نشد که بشود. اما این‌بار گویا فرق می‌کند. این بار دارم به نوعی خود را مجبور می‌کنم بنشینم گوشه‌ای و بنویسم. بنویسم که چقدر برای این دوقلوهام جان می‌دهم. چقدر زندگی در کنارشان شیرین است. چقدر زندگی را با بهانه و بی‌بهانه بیشتر‌تر دوست می‌دارم. چقدر زندگی و معنای زندگی برایم متفاوت‌تر شده است. چقدر به زندگی‌مان معنا بخشیده‌اند.

این‌بار می‌خواهم از خودم بنویسم. از خودم و زندگیم. از این دو عزیز نازنین و هزاران چیز دیگر.

 

  • یک من

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی