در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

وبلاگ نوشتن در این روزهای کرونایی

سه شنبه‌، ۲۹ مهر ۱۳۹۹

خسته‌ام. اونقدر خوابم می‌آد که دیگر حتی حس و حال وبلاگ نوشتن را ندارم. دوقلوها دیگر خوابیده‌اند و من برای اینکه این خستگی را از تنم بیرون کنم نشسته‌ام و دارم وبلاگ می‌خوانم و وبلاگ می‌نویسم. کاش این روزها هم تمام شوند و وارد مرحله‌ی دیگری شوم. البته در این شک ندارم که این روزها هم خواهند گذشت. روزهایی که فقط دلم می‌خواهد بچه‌ها زودتر وزن بگیرند و بزرگ شوند. زودتر از آب و گِل دربیایند. زودتر رشد کنند و بالغ شوند. 

این وسط کرونا هم یک دردِ بی‌درمان است. آمده که بماند و انگار نمی‌خواهد برود و همین‌طور دارد برای خودش عرضِ اندام می‌کند و مردم بیشتری را با خودش همراه می‌کند. نباید گِله و شکایت بکنم. نباید بگویم چقدر از شرایط پیش‌آمده خسته‌ایم. آنقدر این خستگی در چهره‌مان نمایان است که همه با دیدن ما بلافاصله پِی می‌برند که چقدر خسته‌ایم. که چقدر داریم در این دورِ باطل فرسوده می‌شویم. 

  • یک من

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی