در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

حرف‌های ما هنوز ناتمام...*

جمعه‌، ۲۳ آبان ۱۳۹۹

می‌خواهم بنویسم. سال‌هاست می‌خواهم بنویسم. از وقتی با دنیای وبلاگ و وبلاگ‌نویسی آشنا شده‌ام. از همان وقت‌ها که هیچ‌کسی را نمی‌یافتم تا برایش درد‌و‌دل کنم. از همان وقت‌ها که یک دختر مجرد بودم. از همان وقت‌ها که دختری سرشار از یاس و ناامید بودم. حالا اما یک زن بالغ سی و اندی ساله‌ای که صاحب یک دوقلو است و حس می‌کند آنقدر دیگر بالغ شده است که بخواهد برای خودش کسی شود و هنوز هم برایش تجربه‌های خیلی چیزها دیر نباشد. بخواهد وبلاگی داشته باشد که در آن هرچه که دوست دارد بنویسد. هرچند که دیگر یک دختر تینیجری پر از آمال و آرزو نباشد. 

می‌خواهم بنویسم که دیگر آن دختربچه کوچک نیستم که سرشار از رویا بود و در افکارش غرق بود. می‌خواهم بنویسم که دیگر شبیه آن وقت‌ها نیستم؛ دختری ساده و پر از حس مثبت. اکنون دختری و بالاخره زنی هستم که دیگر آدمی دیگر شده‌ام و دارم سعی می‌کنم یک سری از ویژگی‌های شخصیتی‌ام را تغییر بدهم. 

هرروز که می‌گذرد بعضی حس‌ها قوی‌تر از همیشه می‌شوند و منِ فعلی(منِ مادر) دارم تغییراتی را در رفتار و منش‌م ایجاد می‌کنم و سعی می‌کنم مادرِ قوی‌ای باشم.


* قیصر امین‌پور

  • یک من

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی