در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

در حوالی من

یادداشت‌های یک عدد من

ما محصول انتخاب‌هایی هستیم که می‌کنیم. این انتخاب‌ها هستند که مسیر ما را در زندگی مشخص می‌کنند. برای همین است که می‌گویند مواظب انتخاب‌هایی که می‌کنیم باشیم. اگر من هم در زندگی درست انتخاب می‌کردم احتمالا الان مسیر درست‌تری را شاهدش بودم. شاهد چیزهایی در زندگی می‌بودم که می‌توانستم بیشتر وقتم را در آن مسیر بگذرانم و احتمالا زندگی روبه‌راه‌تری را پیش می‌گرفتم. به واقع برای مدت‌های زیادی حالم خوب نبود. خوب نبودم چون مسیر اشتباهی را در زندگی برگزیدم و فکر می‌کردم در آن مسیر موفق‌تر خواهم بود. اشتباه می‌کردم مثل همیشه. الان هم مطمئن نیستم کدام مسیر من را به موفقیت می‌رساند و کدام مسیر من را به قعر چاه می‌کشاند. وقتی آدم‌های اشتباهی در مسیر زندگیت برایت رسم‌الخط می‌کشند. تو را به قعر جهنم می‌کشانند و فقط در آنجا دست و پا می‌زنی تا خودت را به نوعی نجات دهی از آن جهنم کذایی که برای خودت ساخته‌ای، دیگر دل و دماغ این را هم نداری به مسیری دیگر ادامه دهی. شاید فکر می‌کنی برای هرچیزی دیر است. دیر است که کارهای مورد علاقه‌ات را انجام دهی. دیر است که مسیر مورد علاقه‌ات را دنبال کنی. دیر است که به ورزش مورد علاقت بپردازی. دیر است سبک پوشش خودت را داشته باشی. دیر است رژیم غذایی را که می‌خواستی داشته باشی. دیر است با کسانی در ارتباط باشی که دیگران تو را دیگر خودی نمی‌بینند و به چشم یک غریبه به تو نگاه می‌کنند، گویی از کره مریخ آمده‌ای. برای هرچیزی در این جهان دیر است. هر چیزی که باعث شود نگاه و مسیر تو تغییر کند. مسیر تو را به سمتی دیگر بکشاند و دستخوش تغییرات بسیار می‌شود. آنقدر که زندگی برای تو دیگر کافی نیست و یا حداقل به نظر نمی‌آید که کافی باشد.

روزهای زیادی است به عواطف و احساساتم بی‌توجه بوده‌ام. بی توجهی من باعث شده بعضی نکاتی که در زندگی برایم مهم بوده‌اند را از قلم بیاندازم و به چیزهایی که اصلا اهمیت ندارند توجه نشان دهم. 

اعتراف می‌کنم گاهی زیادی خود را و احساساتم را نادیده گرفته‌ام. خودم را کمتر از آن‌چیز که باید باشد پنداشته‌ام. به افکار و احساساتم ضربه‌ی بدی وارد کرده‌ام. گرچه می‌دانم این ضربه‌های روحی و زخم‌هایی که بهم وارد شده اساسا زمان می‌برد تا بهبود یابد، و در عین حال معتقدم باید کاری کرد، طوری که بتوانم آن را در جهت اصلاح خودم استفاده کنم. 

*حافظ عزیز

* لطفا بر من ببخشایید این متن را که نشان از آشفته حالی بنده است.


  • یک من

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی